موی دماغ | دفتر خاطرات بچه لاغرمردنی (۷)
بخشی از کتاب:جشن سالیانه مدرسه زندگی گرگ هفلی را به هم ریخته است او برای پیدا کردن یک دوست خودش را به آب و آتش میزند نگران است که مبادا در این جشن تنها بماند بهترین دوستش رولی هم کسی را پیدا نکرده است ولی این دردی از دردش دوا نمیکند به ناگاه گرگ دوستی پیدا میکند و این رولی است که تنها میماند حوادث زیادی ممکن است در یک شب اتفاق بیفتد که نمیتوان هیچ کدام از آنها را حدس زد