وقتی نیچه گریست
و نیچه گریه کرد (نام دیگر: وقتی نیچه گریست)، آمیزهای است از واقعیت و خیال، جلوهای از عشق، تقدیر و اراده در وین خردگرای سدهٔ نوزدهم، و در آستانهی زایش دانش روانکاوی. فردریش نیچه، بزرگترین فیلسوف اروپا، یوزف برویر، از پایهگذاران روانکاوی، دانشجوی پزشکی جوانی به نام زیگموند فروید، همه اجزایی هستند که در ساختار رمان در هم تنیده میشوند تا حماسهٔ فراموشنشدنی رابطهی خیالی میان بیماری خارقالعاده و درمانگری استثنایی را بیافرینند. در ابتدای رمان، لو سالومه، این زن دست نیافتنی از برویر می خواهد با استفاده از روش آزمایش "درمان با سخن گفتن" به یاری نیچهٔ ناامید و در خطر خودکشی بشتابد. در این رمان جذاب، دو مرد برجسته و اسرارآمیز تاریخ، تا ژرفای وسواسهای خویش پیش می روند و در این راه، به نیروی رهایی بخش دوستی دست مییابند؛