روباه شنی

روباه شنی، مجموعه‌ای از نُه داستان کوتاه با نام‌های «روز متفاوت»، «پرنده‌باز»، «گلدان آبی ، میخک‌های سفید»، «آهنگ پلنگ صورتی را سوت بزن»، «زمین‌ بازی»، «هشتِ شب میدان آرژانتین»، «راه‌رفتن روی آب»، «غار را روشن کن» و «روباه شنی» استداستان‌های «روباه شنی» رویکردی مشابه دیگر داستان‌های نویسنده در مجموعه‌های پیشین دارند طنزی تنیده در لایه‌های زیرین با رویکردی اجتماعی اما به دور از رئالیسم مرسوم وقرادهای کهنه‌ی آن هرچند کمتر به سوی فرا واقعیت حرکت کرده اما به واقعیت موجود ـ اگر واقعیتی آن طور که گفته‌اند وشنیده‌ایم وجود داشته باشدـ هم بی‌اعتنا نبوده؛ نگاه کرده ،تاثیر پذیرفته، اما سعی کرده از زاویه‌ای تازه ببیند و بنویسد موضوع داستان‌ها نه آن قدر برگرفته از اتفاقات معمول زندگی روزمره است که خواننده را به ملال دچار کند ونه پای‌بند حادثه‌های غریب که در شیوه‌ی داستان‌نویسی امروز جایی ندارد هیچ کدام از داستان‌های کتاب «روباه شنی» هم‌سو با رئالیسم جادویی نیستند اما نویسنده سعی کرده با کشف جادوی رئالیسمجادوی نهفته در اتفاقات زندگی معمول انسان‌ها داستان‌هایی جذاب وخواندنی بنویسددر بخشی از داستان «روباه شنی» می‌خوانیم:«نگاه اویس به لرزش ریز پره‌های بینی روباه بود و به گوش‌هاش که در جست‌و‌جوی صداهای غریب مدام می‌جنباند از نفس داغ روباه گزشی روی پوست گردنش حس می‌کرد ترس را توی چشم‌های رنگی و بی‌قرارش می‌دید آرام آرام دست می‌کشید روی تیره‌ی کمر لرزان روباه، روی موهای نرم و کوتاه و آتشگونی که در بازتاب نورهای شبانه‌ی مغازه‌ها و ماشین‌ها وخیابان، رنگ و وارنگ می‌شدند، هی دست می‌کشید تا ترس را از تن و جان حیوان دور کند»این کتاب سومین مجموعه‌داستان کشاورزاست پیش از این مجموعه‌های «پایکوبی» و«بلبل حلبی» از او منتشر شده
8 /10
8

روباه شنی

روباه شنی، مجموعه‌ای از نُه داستان کوتاه با نام‌های «روز متفاوت»، «پرنده‌باز»، «گلدان آبی ، میخک‌های سفید»، «آهنگ پلنگ صورتی را سوت بزن»، «زمین‌ بازی»، «هشتِ شب میدان آرژانتین»، «راه‌رفتن روی آب»، «غار را روشن کن» و «روباه شنی» استداستان‌های «روباه شنی» رویکردی مشابه دیگر داستان‌های نویسنده در مجموعه‌های پیشین دارند طنزی تنیده در لایه‌های زیرین با رویکردی اجتماعی اما به دور از رئالیسم مرسوم وقرادهای کهنه‌ی آن هرچند کمتر به سوی فرا واقعیت حرکت کرده اما به واقعیت موجود ـ اگر واقعیتی آن طور که گفته‌اند وشنیده‌ایم وجود داشته باشدـ هم بی‌اعتنا نبوده؛ نگاه کرده ،تاثیر پذیرفته، اما سعی کرده از زاویه‌ای تازه ببیند و بنویسد موضوع داستان‌ها نه آن قدر برگرفته از اتفاقات معمول زندگی روزمره است که خواننده را به ملال دچار کند ونه پای‌بند حادثه‌های غریب که در شیوه‌ی داستان‌نویسی امروز جایی ندارد هیچ کدام از داستان‌های کتاب «روباه شنی» هم‌سو با رئالیسم جادویی نیستند اما نویسنده سعی کرده با کشف جادوی رئالیسمجادوی نهفته در اتفاقات زندگی معمول انسان‌ها داستان‌هایی جذاب وخواندنی بنویسددر بخشی از داستان «روباه شنی» می‌خوانیم:«نگاه اویس به لرزش ریز پره‌های بینی روباه بود و به گوش‌هاش که در جست‌و‌جوی صداهای غریب مدام می‌جنباند از نفس داغ روباه گزشی روی پوست گردنش حس می‌کرد ترس را توی چشم‌های رنگی و بی‌قرارش می‌دید آرام آرام دست می‌کشید روی تیره‌ی کمر لرزان روباه، روی موهای نرم و کوتاه و آتشگونی که در بازتاب نورهای شبانه‌ی مغازه‌ها و ماشین‌ها وخیابان، رنگ و وارنگ می‌شدند، هی دست می‌کشید تا ترس را از تن و جان حیوان دور کند»این کتاب سومین مجموعه‌داستان کشاورزاست پیش از این مجموعه‌های «پایکوبی» و«بلبل حلبی» از او منتشر شده

محمد کشاورز



نظرات


برای ثبت نظر ابتدا وارد سیستم شوید

شاید دوست داشته باشید

فروشندگان اين كتاب

   

     
 
عبارت امنیتی