خنده در تاریکی
آلبینوس، مردی میانسال ومحترم و تهیهکنندهای پر از امید و آرزو؛ همسرش را به خاطر مارگو، دختری که نیمی از سن خودش را دارد، ترک میکند ، و پس از معرفی کردن دختر به یک کاریکاتوریست مصیبتهایش آغاز میشود. خنده در تاریکی که در دنیای سینمایی برلین در دههی ۱۹۳۰ میگذرد رمانی ظریف و طنزآمیز است دربارهی عشق و فریب که بدبینی و شکاکیت ناباکوف با زبان دو پهلو و سنجیدهاش از آن اثری برجسته میسازد.