کیمیاگر
این رمان درباره چوپانی اسپانیایی به نام سانتیاگو است که زادگاهش را در اندلس ترک می کند و به شمال آفریقا می رود تا گنجی مدفون را در حوالی اهرام مصر پیدا کند در این راه با زنی کولی، مردی که خودش را پادشاه می داند و یک کیمیاگر آشنا می شود و عاشق فاطمه، دختر صحرا می شود