تعطیلات زورکی | دفتر خاطرات بچه لاغرمردنی (۶)
"بخشی از کتاب:بعد از دوازده ساعت با رودریک در یک اتاق بودن، دلم میخواهد خودم را به پلیس معرفی کنم چون برای من هیچ تنبیهی بزرگتر از این نیست گِرگ هفلی توی دردسر بزرگی افتاده است اموال مدرسه آسیب دیده و پای پلیس به مدرسه کشانده شده و گِرگ را نجات میدهد مدرسه تعطیل میشود و گِرگ با خانوادهاش در خانه حبس میشوند و برای گِرگ چه تنبیهی بزرگتر از این؟"