هرکول خانم بیست درصدی
"میدانم توی سرت چی میگذرد!هرکول خانم گفت: ""وای برنا چرا لباست خونی است؟ اتفاقی افتاده؟""برنا از ترس داد زد: ""او از کجا میداند؟ از کجا فهمیده؟""هرکول خانم صدایش را شنید و گفت: ""خب عزیزم، من جادوگرم و به جای دوتا چشم، هشت تا چشم دارم"""