پای بندیهای انسانی

روزی خاکسترین و تیره چهره گشود، ابرها سنگینی می‌کردند و هوا را سردی خاصی در بر گرفته بود که ریزش برف را نوید می‌داد. کلفتی به اتاقی که کودکی در آن خوابیده بود و پرده‌هایش را کشیده بودند وارد شد. کلفت به طور خودکار که به خانه‌ی روبه‌رو که خانه‌ای گچ‌مالی شده و ایوان‌دار بود نظر انداخت و به سوی تخت‌خواب کودک رفت گفت بلند شو فیلیپ، ملحفه را برداشت کودک را در آغوش گرفت و او را پایین برد...
8 /10
8
موضوع کتاب


پای بندیهای انسانی

روزی خاکسترین و تیره چهره گشود، ابرها سنگینی می‌کردند و هوا را سردی خاصی در بر گرفته بود که ریزش برف را نوید می‌داد. کلفتی به اتاقی که کودکی در آن خوابیده بود و پرده‌هایش را کشیده بودند وارد شد. کلفت به طور خودکار که به خانه‌ی روبه‌رو که خانه‌ای گچ‌مالی شده و ایوان‌دار بود نظر انداخت و به سوی تخت‌خواب کودک رفت گفت بلند شو فیلیپ، ملحفه را برداشت کودک را در آغوش گرفت و او را پایین برد...

ویلیام سامرست موآم



نظرات


برای ثبت نظر ابتدا وارد سیستم شوید

شاید دوست داشته باشید

فروشندگان اين كتاب

عبارت امنیتی