"مصائب من در حباب استارتآپ" ترجمه فارسی کتابی است با نام Disrupted: My Misadventure in the Start-Up Bubble که دنیل لاینز در سال 2016 آن را نوشت و نشر اطراف سال 99 آن را با ترجمه سعید قدوسینژاد چاپ و روانه بازار کرد.
دنیل لاینز 25 سال از عمر خودش را به عنوان یک نویسنده مجله گذروند تا اینکه یک روز صبح تماسی با او گرفته شد.
رئیسش گفت: "فکر میکنم میخوان افراد جوانتری را استخدام کنن."
دن لاینز 50 ساله با یک همسر و دو تا بچه نوجوانش به معنی واقعی کلمه به فنا رفته بود تا اینکه ایده ای به ذهنش رسید. دن سالها در مورد سیلیکونولی و انفجار فناوری گزارش تهیه کرده بود، چی میخواست مانع ملحق شدنش به سیلیکونولی بشه؟!
HubSpot یک استارتآپ در بوستون بود که شغلی در بخش بازاریابی به دن پیشنهاد داد.
داستان پر سر و صدای لاینز در مورد ظهور و سقوط او در HubSpot درهم آمیخته است با تحلیلی قاطع از دنیای استارتآپها؛ یک توطئه واقعی بین کسانی که شرکتها را تأسیس میکنند و کسانی که آنها را تأمین مالی میکنند و جهانی که در آن ایدههای بد به خاطر داشتن سرمایهگذاریهای سنگین پاداش خوبی میگیرند.
روایت لاینز از استارتآپها احتمالا با ذهنیت خیلی از ما فرق داره، ما عاشقانِ اکوسیستمِ استارتآپی و شیفتگان استیو جابز!
در قسمتهایی از کتاب میخوانیم:
«خیلی از این بنیانگذارانِ استارتآپهای جدید، آدمهای بیخودی هستند. قدیمها، صنعتِ فناوری، دستِ مهندسها و اِمبیاِیخواندهها بود؛ اما این صنعت، الآن افتاده دستِ یکعده جوانِ بیاخلاقِ ازخدابیخبر، از آن دسته پسرهای جوانی (تقریباً همهشان هم پسر هستند) که تصویرِ آن مردکِ دروغگوی دزدِ آدمفروش، مارک زاکربرگ رو، توی شبکههای اجتماعی دیدهاند و بعد باخودشون گفتهاند: خودشه، منم باید بشم یکی مثل این!»
«رهبرِ معنویِ شرکت ما ادعا میکند نوآوری شگفتانگیزی در علم مدیریت به خرج داده: با خودش یک خرس عروسکی به جلسهها میبرد. برای یادآوری این نکته که همکاران باید بیش و پیش از هر چیز حواسشان به نیازهای مشتری باشد، یک خرس عروسکی خریده و در جلسهها او را سر جای مشتری مینشاند. اوایل فقط یک صندلی خالی کنار میز جلسه میگذاشت اما حس کرد کافی نیست. باورم نمیشود. مردها و زنهایی که لابد انسانهایی کاملاً عاقل و بالغاند، در جلسات مینشینند و با یک خرس عروسکی حرف میزنند. من دارم با این آدمها کار میکنم. نه، بدتر! برای این آدمها کار میکنم!»
بعضی از نقاط قوت و ضعف کتاب
√ از آنجایی که لاینز ژورنالیست بوده، متن کتاب بسیار روان و عالی نگاشته شده بود.
√ ما را با چم و خم استارتآپها و همچنین محیط کار آنها آشنا میکند.
× بعضا به نظر میرسد نویسنده در حال غر زدن و شکایت کردن از عالم و آدم است!
× به نظر نویسنده آدم مغروری است، چه در مورد خودش چه در مورد کاری که قبلا داشته بنابراین بعضی از دیدگاههای او ممکن است آزاردهنده باشد.
درباره کتاب چه گفتهاند
برگرفته از سایت ناشر
«بهترین کتابی که دربارهی سیلیکونولی نوشته شده.» لسآنجلس تایمز
«مصائب من در حباب استارتآپ نگاهی تصویری فوقالعاده سرگرمکننده از درون دنیای خودستایندهی فناوریست، و همچنین تأملی مهم بر ارزشهای عصر ما…» آیریشتایمز
«کتابی که باید بخوانید؛ کتابی نهفقط دربارهی سیلیکونولی، بلکه دربارهی والاستریت.» مَشِیبل
«تندوتیز و بامزه… مصائب من در حباب استارتآپ، مثل مجموعهی تلویزیونی سیلیکونولی، سازوکار فرهنگ ناکارآمد، نفاقآمیز و توهمآلود دنیای فناوری را پیش چشممان میگذارد.» نیویورکپست
«اثری دلنشین و مهم. دستمریزاد.» توماس جِی. پیترز، نویسندهی کتاب پرفروش در جستوجوی تعالی
«تشویشانگیز اما بامزه… تیزبینیِ خوشایند… بهشکلی درخشان، متفاوت…» دوایت گارنر، نیویورکتایمز
«چنان بامزه که بلند بلند میخندید.» نیوزویک
«خندهدار و چشمگشا.» بیزینساینسایدر
در پایان اگر شما این توانایی رو دارید که هر چیزی رو خوندید، باور نکنید و
- از شیفتگان و دلباختگان اکوسیستم استارتآپی هستید.
- در محل کارتون از همه بزرگتر هستید و حکم پدر بقیه رو دارید!
- جزو شاغلینی هستید که نسبت به همه چیز و همهکس بیحوصله و بدبین هستند و از شوخی و چرت و پرت خوشتون میاد!
احتمالا از خواندن این کتاب لذت خواهید برد!
اگر کتاب رو خواندید، در صفحه کتاب نظر و امتیاز خودتون رو ثبت کنید.