سایبان مقدس
این کتاب «جامعهشناسی دین» نیست. تلاشی که در خور این نام باشد، باید با انبوه زیادی از موادی سروکار داشته باشد که در اینجا حتا به آنها اشاره هم نشده است ـ از جمله رابطه میان دین و دیگر نهادهای جامعه، شکلهای نهادیشدن دینی، انواع رهبری دینی و امثال اینها. کتاب حاضر همچون تمرینی برای نظریهپردازی جامعهشناسانه، هدف بسیار فروتنانهای دارد. اساس آنچه کوشیدهام در اینجا انجام دهم آن است که فهمی از دین به مثابه فرآوردهای تاریخی را به نتیجه نهایی جامعهشناختی برسانم و هر جا لازم بوده به دین من به رویکردهای کلاسیک مارکسی، وبری و دورکیمی به دین و تمایز من با آنها اشاره شده است. لازم ندیدهام که تعریفی اساساً جامعهشناسانه از دین ارائه کنم، بلکه دریافت مرسوم از این پدیده در تاریخ ادیان و عموماً در دانشنامه دین را دستمایه خود قرار دادهام. دلایل من برای چنین کاری خلاصهوار در پیوست یک آمده است.