خاکستر گرم
نثر مارائی در رمان خاکستر گرم، نثری صحیح و دقیق و موشکافانه و رئالیست است. محور داستان که دربارهی یک مثلث عشقی است، تازگی ندارد و بهانهای بیش نیست. آنچه این رمان را متمایز میکند، جسارت نویسنده در ساختار تجربی اثر است، آن هم دهها سال پیش از میلان کوندرا و نویسندگان همنسل او. نویسنده به فراسوی ساختار کلیشهای داستان میرود و به آن بُعدی فلسفی و روانشناختی میدهد، زیرا رمان در واقع دربارهی وسواس فکری، تحقیق و کاوش دربارهی تنهایی انسان، غم و سرانجام با رسیدن به کمال پختگی، پذیرفتن یک درام روانی است.