دموکراسی با دهان خونی

کافی بود صورتم را ... با دستهایم کنار بزنم ... تا این ابر سرگردان ... قبل باریدن ... هزار بار مسخ شود ... اما ب عجله ... به ایستگاه آمدم ...
3 /10
3

دموکراسی با دهان خونی

کافی بود صورتم را ... با دستهایم کنار بزنم ... تا این ابر سرگردان ... قبل باریدن ... هزار بار مسخ شود ... اما ب عجله ... به ایستگاه آمدم ...

سعید قادری



نظرات


برای ثبت نظر ابتدا وارد سیستم شوید

شاید دوست داشته باشید

از همین نویسنده

فروشندگان اين كتاب

عبارت امنیتی