ما این جا داریم می میریم
مریم حسینیان در دومین رمانِ خود چند آدم متفاوت را روایت میکند که در خانهای ناچار به تحملِ یکدیگرند. حسینیان که رمان قبلیاش، بهار برایم کاموا بیاور، نامزد جایزهی هوشنگ گلشیری بود، در این رمانش نیز از زنها و البته مردهایی مینویسد که در یک «هممکانیِ» اجباری رؤیاهای خاصی در سر دارند. از زنی متعصب که کینهی خواهرِ کوچکِ سرخوشش را به دل دارد تا دخترِ جوانی که میخواهد برای انتخابات رأی جمع کند؛ از زنی خانهدار که شاهد فرو ریختنِ خانهاش است تا چند شخصیتِ جادویی که ناظران این جهانِ پُرقصهاند. حسینیان با استفاده از رگههایی از رئالیسمِ جادویی، امرِ فانتزی را در رئالیسمی پُرقصه جای میدهد و رمانی مینویسد که نوگراست و کوشش دارد ایدههای روایی تازهای مطرح کند، رمانی که دغدغهی حضورِ جهانی مرموز دارد کنارِ جهانِ واقعی و مرسوم. در این اثر مفهومِ کلاسیکِ «پری» به یک امرِ داستانی مدرن تبدیل شده است. ما اینجا داریم میمیریم قصهی آدمهایی است که زیر نظرِ چشمهای نگرانی مشغولِ جعلِ خود و بودنشان هستند، قصهی آدمهایی در یک آپارتمان حوالی یوسفآباد...