بی نازنین

با شیوا وقتی توی هواپیما نشسته بود حرف زده بودم. خودم صدای مهماندار را شنیدم که گفت خانم تلفن را خاموش کن. تنم عرق کرده بود… وقتی موبایلش را گرفتم و پیغام «دستگاه مورد نظر خاموش است» را شنیدم، فهمیدم دیگر شیوا را نمی‌بینم. مانی با ایمیلی عجیب از زنی به نام سایه مواجه می‌شود و با زیرکی پاسخ می‌دهد و جواب می‌گیرد. رفته‌رفته رابطه‌ای اینترنتی شکل می‌گیرد، اما در ادامه پای آدم‌هایی به ماجرا باز می‌شود که مانی فکرش را هم نمی‌کرد. حالا او باید با حقایقی از زندگی و مسائل گذشته‌اش رو‌به‌رو شود.
7 /10
7

بی نازنین

با شیوا وقتی توی هواپیما نشسته بود حرف زده بودم. خودم صدای مهماندار را شنیدم که گفت خانم تلفن را خاموش کن. تنم عرق کرده بود… وقتی موبایلش را گرفتم و پیغام «دستگاه مورد نظر خاموش است» را شنیدم، فهمیدم دیگر شیوا را نمی‌بینم. مانی با ایمیلی عجیب از زنی به نام سایه مواجه می‌شود و با زیرکی پاسخ می‌دهد و جواب می‌گیرد. رفته‌رفته رابطه‌ای اینترنتی شکل می‌گیرد، اما در ادامه پای آدم‌هایی به ماجرا باز می‌شود که مانی فکرش را هم نمی‌کرد. حالا او باید با حقایقی از زندگی و مسائل گذشته‌اش رو‌به‌رو شود.

کیوان ارزاقی



نظرات


برای ثبت نظر ابتدا وارد سیستم شوید

شاید دوست داشته باشید

فروشندگان اين كتاب

عبارت امنیتی