صدای آرچر
صداي آرچر داستان زنی است كه به كابوس يك شب وحشتناك زنجير شده و مردی كه عشقش كليد آزادی زن است. همچنين داستان مرد بیصدايی است كه با جراحتی طاقتفرسا زندگی میكند و زنی كه به او كمك می كند تا صدايش را بازيابد. اين كتاب، داستان رنج، تقدير، و قدرت دگرگونكنندهی عشق است. هنگامی كه بری پريسكات وارد شهر ساحلی و آرام پيلاين میشود، با تمام وجود اميدوار است اين شهر همان جايی باشد كه بالاخره آرامش از دسترفتهاش را در آن بيابد. در اولين روز اقامتش با آرچر هيل برخورد میكند؛ مرد منزوی و گوشهگيری كه همچون بری، اسير عذابی پنهان است. مردی كه هيچكس ديگری حاضر به ديدنش نيست؛