مبانی هنرهای تجسمی
در دنیایی که چشماندازهایی تازه و فضایی متفاوت بهوجود آمده است، تکنولوژی حقیقت اصلی زندگی شده است و این تکنولوژی باعث پوچی و مهملی برای ایدئولوژیهای مخالف شده است و دیگر فضایی برای زندگی روزانه باقی نمانده است ( و به زودی دیگر هیچ نقطهای در سیاره باقی نخواهد ماند) و تاثیر آن غیر قابل کنترل است. زیر چنین یورش سهمگینی، طبیعت که شامل انواع بشر هم میشود، به پس زمینه کشیده شده است و از شخص خواسته شده تا خود را به انسانی مطیع و جزء سازنده سیستم تبدیل کند. همچنین میتوان گفت به زور اسلحه از او خواسته شده تا این عقاید را بپذیرد که دانش بیش از اندازه پیچیده شده، بهطوری که حتی اگر به جامعترین شیوه هم شکل گیرد، نمیتواند توسط هر فردی مورد استفاده قرار بگیرد. به او گفته شده است برای روی هر چه که کار میکند، موجودیتی مستقل ندارد، بلکه جزئی است و کالا یا نتیجة نهایی به او مربوط نیست. دست آخر، پیشگویان مصیبتهای ماشینی شدن دائما به او هشدار میدادند که فعالیتهای ناچیز کنونی او، ممکن است با گام بعدی به صورت غیر ضروری به تکنیک منتقل شود.