جاده ی رستگاری

پسری تفنگ به دست، منتظر مردی است که مادرش را کشته است. ماموری به دردسر افتاده، بعد از یک تیراندازی بی‌رحمانه با گذشته اش روبه‌رو می‌شود. پلیس خوبی بعد از سیزده سال در زندان بودن، آزادانه قدم در اعماق جنگل می‌گذارد. روی محراب کلیسایی متروکه، جسدی میان پارچه‌ای سفید رنگ سرد می‌شود... این شهری است در آستانه‌ی فروپاشی. این همان جاده‌ی رستگاری است.
4 /10
4

جاده ی رستگاری

پسری تفنگ به دست، منتظر مردی است که مادرش را کشته است. ماموری به دردسر افتاده، بعد از یک تیراندازی بی‌رحمانه با گذشته اش روبه‌رو می‌شود. پلیس خوبی بعد از سیزده سال در زندان بودن، آزادانه قدم در اعماق جنگل می‌گذارد. روی محراب کلیسایی متروکه، جسدی میان پارچه‌ای سفید رنگ سرد می‌شود... این شهری است در آستانه‌ی فروپاشی. این همان جاده‌ی رستگاری است.

جان هارت



نظرات


برای ثبت نظر ابتدا وارد سیستم شوید

شاید دوست داشته باشید

از همین نویسنده

فروشندگان اين كتاب

عبارت امنیتی