بخوان خط خاموش عشق (ترانه های ویلیام شکسپیر)
ویلیام شکسپیر از بزرگترین سرایندگان و نمایشنگاران جهان است. در واقع بسیاری از نغزترین سرودههای او در متن تراژدیهای او همچون هملت، اتللو، مکبث، شاه لیر، رومئو و ژولیت و آنتونی و کلئوپاترا آمده است، چه بهصورت تکگویی (soliloquy)، چه بهصورت ترانهها و چکامههای گوناگون. از همینرو بسیاری از ادیبان همچون دی. اچ. لارنس عظمت شکسپیر را در مقام نمایشنگار مدیون هنر شاعری و سخنوری خیرهکنندهی او میدانند. دیوان شکسپیر منظومهای است از ۱۵۴ شعر (سانِت) که شماره ترتیب هر یک مشخص و نوعی توالی و ارتباط مضمونی میان آنها برقرار است، درعینحال هر شعر بهطور مستقل نیز شگرف و خواندنی است. بیشتر این شعرها خطاب به «مردی زیبا» و برخی نیز به «بانوی تیره» سروده شدهاند. به این ترتیب این سرودهها بهظاهر در زمرهی اشعار عاشقانه ـ مدیحهای قرار میگیرند، چنانکه سنت سانتهای ایتالیایی اقتضا میکرد. اما قریحهی سرشار شکسپیر همین مضامین تکراری را با چنان تنوع و ایهام و فصاحت و بلاغت در وزنهای مطبوع میپرورد که حاصلش شعرهایی است شگرف و مانا. در قیاس غزلهای حافظ و شکسپیر مقالهی ذیل ضمیمه شده است که گویای برخی شباهتهای شایان توجه میان این آثار است. در همان مقاله اما یک مقولهی مهم ناگفته مانده است: بارزترین و مکررترین مضمون شعر شکسپیر این است که گذر زمان بیامان است و زیبایی معشوق را خواهد زدود پس شعر او معشوق را جاودانه خواهد کرد و جلوهگاه جمال یار در روزگاران نامده خواهد بود. همین ویژگی، سرودههای حافظ و شکسپیر را از هم متمایز میکند چه معشوق حافظ مطلق و ازلی است، چنانکه سنت غزلسرایی کهن از سنایی و عطار تا سعدی و مولوی ایجاب میکند.