دختری از بروکلین

خيلی خوب آن لحظه را به ياد دارم. در برابر دريا ايستاده و زل زده بوديم به روبه‌رويمان. همان لحظه بود که آنا از من پرسيد: "اگر کار وحشتناکی انجام داده باشم، باز هم مرا دوست خواهی داشت؟" بايد چه پاسخی می‌دادم؟ آنا زن زندگی من بود. قرار بود سه هفته‌ی بعد ازدواج کنيم. معلوم است هرکاری هم که کرده بود، دوستش داشتم. دست کم اين چيزی بود که فکر می‌کردم. ولی وقتی عکسی را از کيفش بيرون آورد، به من نشان داد و گفت: "من اين کار رو کردم..." نتوانستم خودم را کنترل کنم. حتی نتوانستم هيچ واکنشی نشان دهم! پس از چند لحظه بيرون رفتم. در ميان راه پشيمان شدم و برگشتم، ولی وقتی رسيدم خيلی دير شده بود. هيچ اثری از آنا نبود. از آن روز دارم دنبالش می‌گردم... ؛
7 /10
7

دختری از بروکلین

خيلی خوب آن لحظه را به ياد دارم. در برابر دريا ايستاده و زل زده بوديم به روبه‌رويمان. همان لحظه بود که آنا از من پرسيد: "اگر کار وحشتناکی انجام داده باشم، باز هم مرا دوست خواهی داشت؟" بايد چه پاسخی می‌دادم؟ آنا زن زندگی من بود. قرار بود سه هفته‌ی بعد ازدواج کنيم. معلوم است هرکاری هم که کرده بود، دوستش داشتم. دست کم اين چيزی بود که فکر می‌کردم. ولی وقتی عکسی را از کيفش بيرون آورد، به من نشان داد و گفت: "من اين کار رو کردم..." نتوانستم خودم را کنترل کنم. حتی نتوانستم هيچ واکنشی نشان دهم! پس از چند لحظه بيرون رفتم. در ميان راه پشيمان شدم و برگشتم، ولی وقتی رسيدم خيلی دير شده بود. هيچ اثری از آنا نبود. از آن روز دارم دنبالش می‌گردم... ؛

گیوم موسو



نظرات


برای ثبت نظر ابتدا وارد سیستم شوید

شاید دوست داشته باشید

فروشندگان اين كتاب

عبارت امنیتی