بهشت و دوزخ
کتاب بهشت و دوزخ: کاروانسراها همه سر پا و سالم اما خالی و متروک. یک نفر آدمیزاد هم دور و بر این کاروانسراها نمی دیدی. حتا درختهایی که توی حیاط این کاروانسراها بود خشکیده بود و حوضها و برکه ها هم همه خشک و خالی و بی آب. اما جلوی هر کاروانسرایی یک گله سگ سیاه ولو بودند که همین که صدای ماشین به گوششان میخورد، شروع می کردند به واق واق کردن ....