ناظم حکمت در قلب پیرایه

هیچ‌گاه نتوانستم یاد تو را از دلم ریشه‌کن کنم. لاجرم دست از خود کشیدم. من جلاد خودم هستم. روحم را خلع سلاح کردم و همه را در قعر چاهی پنهان ساختم. حالا دیگر بی هیچ هدف و امیدی، بی هیچ انتظاری از آینده، تنها نفسی بر می‌آورم. شکایتی ندارم. دلم که تیر می‌کشد، فریاد سر نمی‌دهم. احساساتم کور شده‌اند. دست از خود شستم اما از تو نه.
4 /10
4

ناظم حکمت در قلب پیرایه

هیچ‌گاه نتوانستم یاد تو را از دلم ریشه‌کن کنم. لاجرم دست از خود کشیدم. من جلاد خودم هستم. روحم را خلع سلاح کردم و همه را در قعر چاهی پنهان ساختم. حالا دیگر بی هیچ هدف و امیدی، بی هیچ انتظاری از آینده، تنها نفسی بر می‌آورم. شکایتی ندارم. دلم که تیر می‌کشد، فریاد سر نمی‌دهم. احساساتم کور شده‌اند. دست از خود شستم اما از تو نه.

نازان آریسوی



نظرات


برای ثبت نظر ابتدا وارد سیستم شوید

شاید دوست داشته باشید

فروشندگان اين كتاب

عبارت امنیتی