یلدا

کتاب یلدا: برگشتم تو چشماش نگاه کردم که سرشو انداخت پایین. نفهمیدم منظورش چیه. یه آن چشمم افتاد به نیما. داشت با چشم و ابرو بهم اشاره می کرد. اونم نمی فهمیدم چی می گه. بهش اشاره کردم که یعنی چی میگی که راه افتاد طرفم و یه خنده به یلدا کرد...
4 /10
4

یلدا

کتاب یلدا: برگشتم تو چشماش نگاه کردم که سرشو انداخت پایین. نفهمیدم منظورش چیه. یه آن چشمم افتاد به نیما. داشت با چشم و ابرو بهم اشاره می کرد. اونم نمی فهمیدم چی می گه. بهش اشاره کردم که یعنی چی میگی که راه افتاد طرفم و یه خنده به یلدا کرد...

م. مودب پور



نظرات


برای ثبت نظر ابتدا وارد سیستم شوید

شاید دوست داشته باشید

فروشندگان اين كتاب

عبارت امنیتی