فارسی بخند

...یاد مامان می‌افتم که پشت تلفن با جس احوالپرسی می‌کرد. بلند می‌گفتم "مامان... فارسی نمی‌دونه". گوشی را که گرفتم اول غر زد که چرا داد و بی‌داد می‌کنم. بعد پرسید "یعنی بهش فارسی یاد ندادی؟" بعد هم زیر لب گفت "دیگه سلام احوالپرسی که زبون نمی‌خواد، می‌فهمه". خندیدم آن روز هم، اما شاید واقعا زبان منشا الهی داشته باشد و بی‌آن‌که بفهمیم بتوانیم با هم صحبت کنیم... ؛
4 /10
4

فارسی بخند

...یاد مامان می‌افتم که پشت تلفن با جس احوالپرسی می‌کرد. بلند می‌گفتم "مامان... فارسی نمی‌دونه". گوشی را که گرفتم اول غر زد که چرا داد و بی‌داد می‌کنم. بعد پرسید "یعنی بهش فارسی یاد ندادی؟" بعد هم زیر لب گفت "دیگه سلام احوالپرسی که زبون نمی‌خواد، می‌فهمه". خندیدم آن روز هم، اما شاید واقعا زبان منشا الهی داشته باشد و بی‌آن‌که بفهمیم بتوانیم با هم صحبت کنیم... ؛

سپیده سیاوشی



نظرات


برای ثبت نظر ابتدا وارد سیستم شوید

شاید دوست داشته باشید

فروشندگان اين كتاب

عبارت امنیتی