آنته کریستا
رمان داستانِ یک دخترِ دانشجوی تنهاست که هیچ دوستی ندارد. او در دانشکده با دختری پُرشر و شور آشنا میشود که همهی نگاهها به اوست. دختری که از شهری دیگر به کالج میآید و ناگهان قهرمانِ کتاب تصمیم میگیرد او را به خانهشان دعوت کند مگر کمی از تنهایی درآید. اما... رمان مملو از تضادهای درونی شخصیتهاست. تبلوری از نفرتِ عمیق به دیگری و کشفِ رازهایی که برآمده از بدخواهی هولناکی است. آنتهکریستا رمانی است دربارهی زاده شدنِ همان «دیگری»ای که ژانپل سارتر «دوزخ» مینامیدش. نوتومب در ساختاری ساده و پیشرونده روایتِ ظهور و سقوطِ «دیگری» را میسازد؛