دریاچه

اشنوز در این رمان به رقابت‌های سازمان‌های اطلاعاتی در دوران جنگ سرد و داستان‌هایی می‌پردازد که حول‌ و‌حوش جاسوس‌ها در آن روزگار وجود داشت. اشنوز از استهزا و تمسخر فضایی که آن را به تصویر می‌کشد، چیزی فروگذار نکرده است. شخصیت‌های رمان اشنوز با جدیت کارهای عبث و خنده‌داری انجام می‌دهند و در این جدیت پوچ خود گرفتارند و چنان در آن تحلیل رفته‌اند که حتا در صورت آگاهی به این موضوع توان و حال و حوصله‌ی بیرون‌رفتن از آن ندارند. مأموران چندان قاطع به نظر نمی‌رسیدند. آنها به خانه‌ی سوزی آمدند و بعد سوزی به اداره‌ی آنها رفت. در روزهای بعد دوباره آنها به خانه‌ی سوزی آمدند و دوباره سوزی به اداره‌ی آنها رفت و این قضیه همین‌طور کش پیدا کرد، ولی هیچ‌چیز دستگیر هیچ‌کس نشد. اسوالد بی‌آنکه هیچ نشانه‌ای از خود به جا بگذارد، دود شده بود و رفته بود هوا، مثل سنگ‌ریزه‌ای که شب‌هنگام درون اقیانوس بیفتد و کسی هم آنجا نباشد که شاهد سقوط نامحسوس آن سنگریزه در میان آب‌های تاریک باشد یا صدای ناچیز افتادنش را در میان امواج خروشان اقیانوس بشنود، انگار که اصلاً هیچ اتفاقی نیفتاده است. و از آن هنگام هیچ اتفاق دیگری هم نیفتاد، مگر تلفن یک گاراژدار از شهر ویل ژوییف، هشت‌روز بعد از اسباب‌کشی.
5 /10
5

دریاچه

اشنوز در این رمان به رقابت‌های سازمان‌های اطلاعاتی در دوران جنگ سرد و داستان‌هایی می‌پردازد که حول‌ و‌حوش جاسوس‌ها در آن روزگار وجود داشت. اشنوز از استهزا و تمسخر فضایی که آن را به تصویر می‌کشد، چیزی فروگذار نکرده است. شخصیت‌های رمان اشنوز با جدیت کارهای عبث و خنده‌داری انجام می‌دهند و در این جدیت پوچ خود گرفتارند و چنان در آن تحلیل رفته‌اند که حتا در صورت آگاهی به این موضوع توان و حال و حوصله‌ی بیرون‌رفتن از آن ندارند. مأموران چندان قاطع به نظر نمی‌رسیدند. آنها به خانه‌ی سوزی آمدند و بعد سوزی به اداره‌ی آنها رفت. در روزهای بعد دوباره آنها به خانه‌ی سوزی آمدند و دوباره سوزی به اداره‌ی آنها رفت و این قضیه همین‌طور کش پیدا کرد، ولی هیچ‌چیز دستگیر هیچ‌کس نشد. اسوالد بی‌آنکه هیچ نشانه‌ای از خود به جا بگذارد، دود شده بود و رفته بود هوا، مثل سنگ‌ریزه‌ای که شب‌هنگام درون اقیانوس بیفتد و کسی هم آنجا نباشد که شاهد سقوط نامحسوس آن سنگریزه در میان آب‌های تاریک باشد یا صدای ناچیز افتادنش را در میان امواج خروشان اقیانوس بشنود، انگار که اصلاً هیچ اتفاقی نیفتاده است. و از آن هنگام هیچ اتفاق دیگری هم نیفتاد، مگر تلفن یک گاراژدار از شهر ویل ژوییف، هشت‌روز بعد از اسباب‌کشی.

ژان اشنوز



نظرات


برای ثبت نظر ابتدا وارد سیستم شوید

شاید دوست داشته باشید

فروشندگان اين كتاب

عبارت امنیتی