پرتره
نیکلای واسیلیویچ گوگول به عنوان پیشگام نسل اول ادبیات حرفهای روسیه شناخته شده است که البته چنین عنوانی بیهوده نیست. او در این داستان اوج ذوق و استعداد خود را به کار میگیرد و فضایی پر رمزوراز را در سایهی درون مایهای مستحکم پدید میآورد. نویسنده با روندی جذاب و زیبا خواننده را در جریان هدف خود از این داستان قرار میدهد. او به گونهای هنرمندانه روح هنر را شرح میدهد و جنبههای زیبایی شناسانه و والای آن را به خواننده مینمایاند. تفاوت بین اثر بیروح و کلیشهای را با اثری که گویی روح هنرمند در آن تجلی یافته است، به روشنی در این داستان میتوان حس کرد. او همچنین تعالی روح یک هنرمند را در کنار هنرمند دیگری که با دوری از روح هنر به پوچی و ناامیدی میرسد، توصیف میکند. گوگول با روند داستان این حقیقت را به خواننده نشان میدهد که خوشبختی، هنر و لذت در تجمل و ثروت نیست. بلکه لطیفترین و زیباترین احساسات در سادگی و دوری از تجمل است. وی در این داستان قدرت نویسندگی خود را به کار میگیرد و در بیان روحیات شخصیتها اوج هنرمندیاش را نشان میدهد. گوگول با گردهمآوردن تمام عناصر زیباییشناسانه و بیان احساسات ارزشمند اثری جاودان و به یاد ماندنی میآفریند. خوانندهای که همگام با داستان و در راستای تفکرات نویسنده پیش رود، به درکی بدیع و حقیقی از هنر دست مییابد و تنها در این زمان است که نویسنده به هدف خود دست مییابد. «پرتره» که به سیاق دیگر آثار این نویسنده(«نیکولای گوگول») از فضایی وهمناک بهره میبرد، ماجرای نقاشی را باز میگوید که با خرید یک تابلوی پرتره مسیر زندگیاش دستخوش تغییر و اتفاقات تازه قرار میشود. تابلو اثر غریبی بر نقاش می گذارد اما تدریجا این حس تغییر میکند تا این که در پایان به این دریافت میرسد که خوشبختی، هنر و لذت در تجمل و ثروت نیست. بلکه لطیفترین و زیباترین احساسات در سادگی و دوری از تجمل است.