زیبایی شناسی انتقادی

این مجموعه حاوی گزیده ای است از نوشته های "والتر بنیامین (1892 _ 1940)"، "هربرت ماكوزه (1898 _ 1979)" و "تئودور آدورنو (1903 _ 1969)" در باب "زیبایی شناسی"، "این مجموعه از سه بخش رمانتیسم، مدرنیسم و پست مدرنیسم تشكیل شده و نوشته هایی را از متون اصلی زیبایی شناسی در سنت غربی از "كانت" تا "ژولیا كریستوا" را دربر می گیرد... والتر بنیامین با تاثیر گذاردن بر پیوند هنر مدرن و دگرگونی رخ داده در سرشت ادراك حس و ماهیت تجربه مدرن، تئودور آدورنو با برجسته تر كردن ماهیت اجتماعی _ تاریخی اثر هنری و خود آیینی آن و رابطه دیالكتیكی اش با جامعه و تاریخ آثار هنری و هربرت ماركوزه با به دست دادن روایتی متفاوت نسبت به سنت زیبایی شناسی ماركسیستی ارتودوكس، از ماهیت شكل یا فرم و منطق درونی اثر زیبایی شناختی، هر سه، در راستای استتیك كانتی، در سنتی قرار می گیرند كه می توان آن را سنت زیبایی شناسی انتقادی نامید. این سنت زیبا شناسی انتقادی _ ماركسیستی، اثر هنری را در پیوند دیالكتیكی با كلیت اجتماعی مورد بررسی قرار می دهد ولی صرفا از آموزه های ماركسیسم سنتی كه می كوشید هنر را تنها در مقام نوعی ایدئولوژی در نظر آورد،كمك می گرفت. دغدغه زیبایی شناسی انتقادی، صرفا آثار هنری و هنر به طور كلی نیست، بلكه نقد زیبایی شناختی، بالقوه قادر است گستره فراخ فرهنگ را هم دربرگیرد و از این رهگذر به رویكرد انتقادی جامعه بیانجامد".
4 /10
4
موضوع کتاب


زیبایی شناسی انتقادی

این مجموعه حاوی گزیده ای است از نوشته های "والتر بنیامین (1892 _ 1940)"، "هربرت ماكوزه (1898 _ 1979)" و "تئودور آدورنو (1903 _ 1969)" در باب "زیبایی شناسی"، "این مجموعه از سه بخش رمانتیسم، مدرنیسم و پست مدرنیسم تشكیل شده و نوشته هایی را از متون اصلی زیبایی شناسی در سنت غربی از "كانت" تا "ژولیا كریستوا" را دربر می گیرد... والتر بنیامین با تاثیر گذاردن بر پیوند هنر مدرن و دگرگونی رخ داده در سرشت ادراك حس و ماهیت تجربه مدرن، تئودور آدورنو با برجسته تر كردن ماهیت اجتماعی _ تاریخی اثر هنری و خود آیینی آن و رابطه دیالكتیكی اش با جامعه و تاریخ آثار هنری و هربرت ماركوزه با به دست دادن روایتی متفاوت نسبت به سنت زیبایی شناسی ماركسیستی ارتودوكس، از ماهیت شكل یا فرم و منطق درونی اثر زیبایی شناختی، هر سه، در راستای استتیك كانتی، در سنتی قرار می گیرند كه می توان آن را سنت زیبایی شناسی انتقادی نامید. این سنت زیبا شناسی انتقادی _ ماركسیستی، اثر هنری را در پیوند دیالكتیكی با كلیت اجتماعی مورد بررسی قرار می دهد ولی صرفا از آموزه های ماركسیسم سنتی كه می كوشید هنر را تنها در مقام نوعی ایدئولوژی در نظر آورد،كمك می گرفت. دغدغه زیبایی شناسی انتقادی، صرفا آثار هنری و هنر به طور كلی نیست، بلكه نقد زیبایی شناختی، بالقوه قادر است گستره فراخ فرهنگ را هم دربرگیرد و از این رهگذر به رویكرد انتقادی جامعه بیانجامد".

والتر بنیامین



نظرات


برای ثبت نظر ابتدا وارد سیستم شوید

شاید دوست داشته باشید

فروشندگان اين كتاب

عبارت امنیتی