موزی که می خندید
"کتاب مصور حاضر، داستانی تخیلی است که با زبانی ساده و روان برای گروههای سنی (الف) و (ب) نگاشته شده است. در این داستان گوریل آبی همیشه عصبانی است و برای همین هیچ دوستی ندارد. اما او یک روز موزی را میبیند که میخندد و او را تغییر میدهد. در داستان میخوانیم:«موز میخندید و دوست داشت تمامروز را بازی کند. صبح روز بعد بازی موز و گوریل شروع شد. گوریلهای دیگر به دوستی گوریل آبی با موز حسودیشان میشد. گوریل آبی دوستش را برداشت و به یک جای دور رفت»."