آگوستوس

به محض این که پدرم از اسپانیا بازگشت، به سرعت دلیل تاکیدش بر ازدواج زود هنگام خودم را فهمیدم. او آن‌قدر بیمار بود که حتی انتظار نداشت زنده و سالم به آغوش خانواده‌اش بازگردد؛ و آن‌قدر در اسپانیا مرگ خود را نزدیک میپنداشت که برای تضمین آینده‌ام، مرا به ازدواج با مارسلوس مجبور کرد تا خیالش از بابت زندگی من راحت باشد. در راستای تضمین امنیت "دختر دیگرش"، روم، تمام مدارک و اسناد مربوط به قلمروهای ایتالیا را به مارکوس آگریپا سپرد. ازدواج من با مارسلوس فقط و فقط یک مراسم سنتی بود...
7 /10
7

آگوستوس

به محض این که پدرم از اسپانیا بازگشت، به سرعت دلیل تاکیدش بر ازدواج زود هنگام خودم را فهمیدم. او آن‌قدر بیمار بود که حتی انتظار نداشت زنده و سالم به آغوش خانواده‌اش بازگردد؛ و آن‌قدر در اسپانیا مرگ خود را نزدیک میپنداشت که برای تضمین آینده‌ام، مرا به ازدواج با مارسلوس مجبور کرد تا خیالش از بابت زندگی من راحت باشد. در راستای تضمین امنیت "دختر دیگرش"، روم، تمام مدارک و اسناد مربوط به قلمروهای ایتالیا را به مارکوس آگریپا سپرد. ازدواج من با مارسلوس فقط و فقط یک مراسم سنتی بود...

جان ویلیامز



نظرات


برای ثبت نظر ابتدا وارد سیستم شوید

شاید دوست داشته باشید

فروشندگان اين كتاب

عبارت امنیتی