اوژنی گرانده
"در شهر سومور باباگراندهی سختگیر، بشکهساز سابق، در پرتو سلسلهای از سوداگریهای موفقیتآمیز ثروتی اندوخته است که با خستی بیپروا و ددمنشانه افزایش میدهد. خواننده به آغوش خانوادهای برده میشود که نانون مستخدمهی وفادار، و همسر بیارادهی گرانده و دختر او، اوژنی جوان را در برمیگیرد. اوژنی دختری است که زیبایی جذاب و روح نجیب و لطیفی دارد و حرص و طمع دو خانوادهی بزرگ وابسته به بورژوازی شهر –یکی خانوادهی کروشو و دیگر خانوادهی دگراسن - به امید ازدواج با این وارث بسیار توانگر باباگرانده در پیرامون او معرکهای به راه انداخته است."