کنار رود ماین
کتاب کنار رود ماین/ ... و احساس کردم در دشتی پر از رزهای وحشی دستاهایم را در خاک سرد فرو کردم و در پیش چشمهایم تصویر چند تا از شخصیت های این کتاب رژه رفتند و وقتی رسید به آن عکس فکورانه ی سردار؛ خیره به دوربین؛ بی پروا و جسور؛ انگار که در کابوسی فرا واقعی فرو رفتم. کابوسی که یک سوی آن کلمه شهید در میان شعله های آبی - نارنجی بود و به دنبالش علی آزادپور و گیج از صدای کلمات بر ذهنم در دست اندازی شنی افتادم مثل سواری یک قطار افسار گریخته ی بی مهار ...