قصه های سانفرانسیسکو
کوشان به خاطر پيشينهي سينمايياش بهخوبي از مفاهيمي چون ضرباهنگ و زاويهي ديد در قصههايش استفاده ميکند، قصههايي جاندار که از پويايي خاصي هم از نظر تنوع و هم از نظر پرداختن آن برخوردار است. داريوش مهرجويي )نويسنده و کارگردان( براي من خواندن قصههاي کتاب حاضر يادآور تصويرهايي از زندگي است که ميان بسياري از ايرانيان نسل من و نسل جوانتر مشترک است و در عين حال که در هر شخص يا در هر ذهن تجلي منفرد و يگانهاي دارد، گوهر و عصارهي آن يکي است؛ و اين حقيقت که اين تصويرها را نويسندهاي ساخته که هنر سينما را نيک ميداند، براي من در اين واقعيت تجلي مييابد که تصاوير ارائه شده به نحو خوشايند و دلنشيني جاندار و زندهاند. دکتر احمد کريمي حکاک (نويسنده، مترجم و رئيس مرکز مطالعات فارسي و استاد دانشگاه مريلند) کوشان نقطهي تلاقي سه نسل از روشنفکران است، روايتگر بار حسرت ناکاميهاي نسل پيشين است که سرنوشت آن با چپ شرقي عجين شده بود و نسل خودش که در کشاکشي برزخي گرفتار است. نسلي که گاه آوارهي جغرافيايي است و گاه سرگشتهي تاريخي. نسلي که از زير رداي هدايت بيرون آمده و از سويي گره کروات تعهد سارتر و اگزيستاليسم شورشي او را بر گردن دارد و از سويي ميراثدار تلخکامي هدايتوار و کابوس کافکايي است که با دلزدگي و يأس کامو همراه ميشود. اما اين پايان ماجرا نيست، چرا که در رويارويي با خود و با نيروي عشق بهسوي آينده ميرود. اگر اينها را با ذهنيتي شرقي و روايتي گيرا و دراماتيک و فضاسازي سينمايي در آميزيم بايد گفت کوشان گام اول را بهسوي نسل سوم استوار برداشته است. شهرام اقبالزاده (منتقد و مترجم)