چشم اسب
در انگلستان، مارویندر و برادرش نزد خانواده اُگردیها زندگی میکنند. آنها از مادرشان بیخبرند و پدرشان نیز که با زنی ایرلندی ازدواج کرده است، به خاطر فعالیت در بازار سیاه، در زندان به سر میبرد. بچهها در آرزوی روزی هستند که بتوانند به هند بازگردند و دوباره با مادرشان، درکنار یکدیگر زندگی کنند.