اخگر پردیس
این کتاب از سه گانه اسکندر است و سرگذشت اسکندر جوان را از کودکی تا بیست سالگی یعنی زمانی که بر جای پدر مقتولش شاه فیلیپ نشست، روایت می کند. سال هایی که اسکندر بین ستایش پدرش، بیزاری از او و عشق به او درمانده بود. اسکندر از عشق حسادت آمیز و نابودکننده مادرش المپیاس حذر می کند. به روزهای دور می اندیشد و اسبش بوکفال را تربیت می کند. به کسوت شاگردی ارسطو درمی آید داستان کودکی و نوجوانی اسکندر مقدونی رمان رابطهٔ پیچیدهٔ اسکندر جوان با پدرش، فیلیپ دوم مقدونیه، و مادرش، المپیاس؛ تعلیم و تربیت او به دست فیلسوف بنام، ارسطو؛ و دلبستگیاش به یار و همدم و ملازم همیشگیاش، هفستیون، را به تصویر میکشد. ماری رنولت در اقدامی جنجالی، خطیب نامی آتن، دموستن، را در این رمان فردی متکبر، بزدل، و کینهجو تصویرپردازی میکند. منتقدان تصویرپردازی ماری رنولت از شخصیت اسکندر را بیش از حد رمانتیک و تطهیرشده یافتند.