ابر زمانه و ابر زلف

کتاب ابر زمانه و ابر زلف، خنده ندارد مردهایی که من با آن ها سروکار پیدا کردم و یکی از آنها خودت بودی همه شان به نظرم بدبخت می آمدند هر کدام به نحوی می می دیدم که در زندگی پناهگاهی ندارند محتاج کمک هستند فردا خواهند مرد بدون اینکه معنی زندگی را فهمیده باشند.
7 /10
7
موضوع کتاب


ابر زمانه و ابر زلف

کتاب ابر زمانه و ابر زلف، خنده ندارد مردهایی که من با آن ها سروکار پیدا کردم و یکی از آنها خودت بودی همه شان به نظرم بدبخت می آمدند هر کدام به نحوی می می دیدم که در زندگی پناهگاهی ندارند محتاج کمک هستند فردا خواهند مرد بدون اینکه معنی زندگی را فهمیده باشند.

محمدعلی اسلامی ندوشن



نظرات


برای ثبت نظر ابتدا وارد سیستم شوید

شاید دوست داشته باشید

فروشندگان اين كتاب

عبارت امنیتی