بهار 6۳
«مجتبا پورمحسن» در نخستین رمانش، از شيوهی روايتی تکگویی برای روايت داستان عشق و خيانت استفاده میکند. راوی داستان شخصيتی بهنام «فرزين» است که خود را بهخاطر خيانتهايی که کرده، محاکمه میکند. به گفتهی خود«فرزين»، او هزار و يک دليل براي خيانت نکردن دارد، اما خيانت میکند. شریکهای عاطفی زندگی خود را فریب میدهد و به آنها دروغ میگوید. سرگذشت او، سرگذشت نسل سرخورده و اندوهگین ایران امروز است. سرگذشتی آکنده از ناراستیها و شکستها.