آن مادران این دختران

کاووس دانش‌آموز بود که عاشق ثریا شد و برایش نامه‌ی عاشقانه فرستاد و تقاضای عکس کرد. ثریا کلاس اول دبیرستان بود. کاووس نامه را گذاشته بود لای کتاب ادبیات و به ثریا داده بود، توی یکی از کوچه‌های تنگ و باریک گوران این کار را کرده بود، با این همه قضیه لو رفت و دوستان ثریا تا می‌توانستند مسخره‌اش کردند. گوران کوچک بود، همه همدیگر را می‌شناختند، مخصوصا پسرهای دبیرستانی دخترهای دبیرستانی را از خودشان بهتر می‌شناختند. دخترها هم پسرهای دبیرستانی را خوب می‌شناختند. دخترها کاووس کاجو را از دیگران بیشتر می‌شناختند، چون کاج بود، مگر گوران چند پسر کاج دبیرستانی داشت. پسر بی‌ریخت و لوچی که عینک نمی‌زد ولی درس‌خوان بود. روح‌انگیز هم‌کلاس ثریا بود. دوست بودند و قوم و خویش. نمی‌دانست برادرش ثریا را می‌خواهد، وقتی فهمید که کار از کار گذشته بود و ثریا نشسته بود گوشه‌ی حیاط مدرسه و گریه می‌کرد.
7 /10
7

آن مادران این دختران

کاووس دانش‌آموز بود که عاشق ثریا شد و برایش نامه‌ی عاشقانه فرستاد و تقاضای عکس کرد. ثریا کلاس اول دبیرستان بود. کاووس نامه را گذاشته بود لای کتاب ادبیات و به ثریا داده بود، توی یکی از کوچه‌های تنگ و باریک گوران این کار را کرده بود، با این همه قضیه لو رفت و دوستان ثریا تا می‌توانستند مسخره‌اش کردند. گوران کوچک بود، همه همدیگر را می‌شناختند، مخصوصا پسرهای دبیرستانی دخترهای دبیرستانی را از خودشان بهتر می‌شناختند. دخترها هم پسرهای دبیرستانی را خوب می‌شناختند. دخترها کاووس کاجو را از دیگران بیشتر می‌شناختند، چون کاج بود، مگر گوران چند پسر کاج دبیرستانی داشت. پسر بی‌ریخت و لوچی که عینک نمی‌زد ولی درس‌خوان بود. روح‌انگیز هم‌کلاس ثریا بود. دوست بودند و قوم و خویش. نمی‌دانست برادرش ثریا را می‌خواهد، وقتی فهمید که کار از کار گذشته بود و ثریا نشسته بود گوشه‌ی حیاط مدرسه و گریه می‌کرد.

بلقیس سلیمانی



نظرات


برای ثبت نظر ابتدا وارد سیستم شوید

شاید دوست داشته باشید

از همین ناشر

فروشندگان اين كتاب

عبارت امنیتی