چرا پدر تو رو نمی زنه راممد؟

راممد همان‌طور بود. به در و دیوار می‌خورد تا به اتاق رسید. مطمئن شد مرگ شروع شده است. زبانش را جوید و گفت: «نقطه سیاه... ما مردیم؟ یا...» «فرق مرده با زنده چیه راممد؟» «مرده؟ مرده از پدر نمی‌ترسه اما زنده می‌ترسه.» «نه نمردیم راممد... »؛
3 /10
3

چرا پدر تو رو نمی زنه راممد؟

راممد همان‌طور بود. به در و دیوار می‌خورد تا به اتاق رسید. مطمئن شد مرگ شروع شده است. زبانش را جوید و گفت: «نقطه سیاه... ما مردیم؟ یا...» «فرق مرده با زنده چیه راممد؟» «مرده؟ مرده از پدر نمی‌ترسه اما زنده می‌ترسه.» «نه نمردیم راممد... »؛

محمد رفیعی شیخ حسین



نظرات


برای ثبت نظر ابتدا وارد سیستم شوید

شاید دوست داشته باشید

فروشندگان اين كتاب

عبارت امنیتی