از ریورساید تا دیوانگی

«خودم رو دوست دارم؟» معلومه که نه! مشروب می‌خورم؟ معلومه که آره! سی سال تمام همه‌چیزم رو گذاشتم واسه اون کار، حالا اومدی سراغم و با بی‌ادبی بهم می‌گی: «والتر، این واقعاً تقصیر کیه؟». آدری، اون آش‌خور سفیدپوست بهم شلیک کرد! وقتی داشت ماشه رو می‌کشید بهم گفت: «کاکاسیاه». شیش تا گلوله ـ ک. ک. س. ی. ا. هـ ـ قضیه این بود! به همه چیزهای سیاهی که می‌دید شلیک کرد و گلوله‌ش انگار به هیچ‌چیز سفیدی نمی‌خورد.
3 /10
3

از ریورساید تا دیوانگی

«خودم رو دوست دارم؟» معلومه که نه! مشروب می‌خورم؟ معلومه که آره! سی سال تمام همه‌چیزم رو گذاشتم واسه اون کار، حالا اومدی سراغم و با بی‌ادبی بهم می‌گی: «والتر، این واقعاً تقصیر کیه؟». آدری، اون آش‌خور سفیدپوست بهم شلیک کرد! وقتی داشت ماشه رو می‌کشید بهم گفت: «کاکاسیاه». شیش تا گلوله ـ ک. ک. س. ی. ا. هـ ـ قضیه این بود! به همه چیزهای سیاهی که می‌دید شلیک کرد و گلوله‌ش انگار به هیچ‌چیز سفیدی نمی‌خورد.

استیون آدلی گرگس



نظرات


برای ثبت نظر ابتدا وارد سیستم شوید

شاید دوست داشته باشید

فروشندگان اين كتاب

عبارت امنیتی