پدرهایی که از کتابخانه به امانت گرفتم
"جوزف از رفتار پدرش خسته شده است. پدر خرید کردن را فراموش می کند. غذاهای وحشتناکی میپزد و به او در تکالیف مدرسه کمک نمیکند. جوزف مجبور است شام مدرسهاش را بخورد. جوزف کتابخانهای پیدا میکند که پر از انواع پدرهاست و تمامی پدرها، پدرهایی خوب و عالی هستند. آیا او بایستی پدر منظم را به امانت بگیرد و یا پدری ورزشکار و یا پدری باهوش و یا پدری دستودلباز؟ جوزف میخواهد تمامی آنها را امتحان کند، ولی او کدام یک از آنها را نگه میدارد؟ «پدرهایی که از کتابخانه به امانت گرفتم» قصهای شاد است که میتواند تمامی بچههایی را که والدینی بینقص ندارند، خوشحال کند."