فلسفه داستایفسکی
شخصیتهای رمانهای داستایفسکی با گذشت زمان از ما دور نمیشوند؛ پیر نمیشوند، به قلمرو اثیری الهگان هنر کوچ نمیکنند... آنها در شبهای بیخوابی و تاریک بر در میکوبند، به بالینمان میآیند و ما را به گفتگوهای پرتشویش میکشانند. با هر تپش قلبمان داستایفسکی به ما میگوید: «آری، میدانم؛ و بیش از آن هم میدانم، و چیزهای دیگری هم جز آن میدانم.» او با نگاه خیرۀ نافذ و مرموزش همواره در برابر ما میایستد، این راهنمای هشیار و تیزبین روح ما، و همزمان هم ما را هدایت میکند هم میپایدمان.