یک جای امن

کتاب یک جای امن: از آنجایی که ایستاده بودم؛ چیزی نزدیک به پانصد تا کله ی تراشیده و نتراشیده دیدم که داشتند سرک می کشیدند. فوری خودم را پس کشیدم. کافی بود یکی شان ما را ببینند و قیامتی بشود. آن وقت بود که دیگر هیچ کس حریفشان نبود.
3 /10
3
موضوع کتاب


یک جای امن

کتاب یک جای امن: از آنجایی که ایستاده بودم؛ چیزی نزدیک به پانصد تا کله ی تراشیده و نتراشیده دیدم که داشتند سرک می کشیدند. فوری خودم را پس کشیدم. کافی بود یکی شان ما را ببینند و قیامتی بشود. آن وقت بود که دیگر هیچ کس حریفشان نبود.

مرجان شیرمحمدی



نظرات


برای ثبت نظر ابتدا وارد سیستم شوید

شاید دوست داشته باشید

فروشندگان اين كتاب

عبارت امنیتی