خاطرات خانه ابری
؛«خاطرات خانهی ابری» قصهی سرگشتگی انسانهاست؛ قصهای که نویسنده آن را در لفافی از حکایتهای تلخ و شیرین با زبانی شیوا بیان میکند، به نحوی که خوانندهی کتاب با خواندن چند سطر نخست، تا انتها چون سفری در زمان با قهرمان کتاب همراه میشود؛ ؛«گنجی پنهان که چند نسل دنبال یافتنش هستند، پیرمردی که پس از راه افتادن قادر به بازایستادن نیست، دختری که بهناگاه گم میشود، جنونی که چون نفرین گریبان خانواده را میگیرد...؛ همهی اینها رازهایی هستند که سامان با بازگشت ناخواسته به سرزمین نیاکانش و سفر به دنیای زندگان و مردگان مجبور به کشف آنهاست.»؛