چهارسو (هفت) (کالئیدوسکوپ و چهار نمایشنامه علمی تخیلی دیگر)
تنها، تنهای تنها. [...] ما همهمون قطعههای یه کالئیدوسکوپیم، ولی جدا پرواز میکنیم. و من، خودم... تنهام.[...] تو زندگیت چه معنییی داشته؟[...] هیچ شد یه چیز کوچک، یه چیز درخشان، یه چیز زیبا ازت سر بزنه که شاید به قدر یه لحظه حیرتآور یه کسی، یه جایی، یه وقتی، یه جوری یادش بیاد؟ چی، تو چی کار کردهی، کاپیتان، چی کار کردهی که ارزشی داشته باشه، ارزش به یاد موندن، ارزش به زبون آوردن؟ (به دور و برش نگاه میکند.) فقط همین: ظرف چند ساعت میخورم به جوّ زمین. وقتی خوردم، آتش میگیرم و مثل یه شهاب میسوزم. تو دل آسمونْ شعلهور سوسو میزنم. اونوقت همهٔ دنیا آسمونو نگاه میکنن و منو میبینن... سه ثانیه... آره... سه ثانیه منو میبینن. نمیدونم... نگاه میکنن یا نه... میبینن یا نه؟ (یک مکث.) برم... برم بفهمم از نمایشنامه کالئیدوسکوپ نوشتهٔ ری برادبری- تعریف علمیتخیلی حتی به عنوان یک ژانر کار دشواری است. دغدغههای همیشگی متنهای علمیتخیلی بیش از آنکه به تأثیرات ابداعات تکنولوژیک مربوط باشد، نگارش منطقی و معقول یک جهان دیگر است - تا جایی که علمیتخیلی را ادبیات ایدهها میدانند. در آثار علمیتخیلی انسانیترین مفاهیم با علمیترین و عینیترین چارچوبها بیان میشوند. نمایشنامههای علمیتخیلی قدمت دیرینی برای اهالی صحنه داشتهاند (معمولاً نمایشنامهی طوفان شکسپیر را اولین نمایشنامهی علمیتخیلی میدانند)، اما در ایران مانند برخی دیگر از ژانرهای تئاتری متأسفانه بیدلیل مهجور مانده است. در این مجموعه نمایشنامههای زیر را میخوانیم کالئیدوسکوپ و دشت آفریقا/ نوشتهی ری برادبری راز مثلث برمودا/ نوشتهی جان موری بگذار تو را یار بنامم/ نوشتهی پاول زیندل غریبهای با گلهای سرخ/ نوشتهی جان جیکز از پشت جلد کتاب-