خون آشام 2 ملاقات با خون آشام

"خانة اشباح را دیدم؛ درست همان‌طوری بود که دراکولا وصفش را در تهران، کوچة اشباح گفته بود. خیره شده بودم به درخت‌های بلند توی حیاط و پنجره‌های تاریک... یک دفعه متوجه جسم سردی شدم که روی شانه‌ام قرار گرفت... دراکولا آهسته گفت: «خیلی وقته که اینجا دیگه خونة من هم هست.»"
7 /10
7

خون آشام 2 ملاقات با خون آشام

"خانة اشباح را دیدم؛ درست همان‌طوری بود که دراکولا وصفش را در تهران، کوچة اشباح گفته بود. خیره شده بودم به درخت‌های بلند توی حیاط و پنجره‌های تاریک... یک دفعه متوجه جسم سردی شدم که روی شانه‌ام قرار گرفت... دراکولا آهسته گفت: «خیلی وقته که اینجا دیگه خونة من هم هست.»"

سیامک گلشیری



نظرات


برای ثبت نظر ابتدا وارد سیستم شوید

شاید دوست داشته باشید

فروشندگان اين كتاب

عبارت امنیتی