آلفرد هیچکاک
از اواسط تا اواخر دهة 1950 هیچکاک بیمانند شد. او فیلمسازی بزرگ بود، در اوج قدرت. موضوع فیلمهایش متفاوت بودند، از فیلمهای پرفروش معمایی و حادثهای گرفته تا کمدی سیاه، مستند و روانشناختی، که ریسک بیشتری داشتند. در همین زمان بعضی منتقدان بیشتر متوجه او شدند. درحالیکه آندره بازن معتقد بود هیچکاک فقط متخصصی است که فوت و فن کار را میداند، دیگران نظر متفاوتی داشتند. در پاسخ به بازن، اریک رومر و کلود شابرول به یاری یکدیگر اولین کتاب نقد دربارة هیچکاک را نوشتند که در 1957 چاپ شد. این کتاب اولین کتابی از این دست بود که هیچکاک را به عنوان فیلمسازی مطرح میکرد که چیزی برای گفتن دربارة موقعیت بشر دارد.