ماکاموشی 3 - پنجه ات را بکش کله پنیری!

"همه می گفتند من را این جا و آن جا دیده اند که فلان کار را می کنم. اما خودم یادم نمی آمد! خیلی زود فهمیدم چی به چی است. یک جرونیموی دیگر، درست شکل من، دوره افتاده بود و خودش را جای من زده بود. بد تر از همه «روزنامه ام» را از چنگم درآورده بود. باید کاری می کردم."
3 /10
3

ماکاموشی 3 - پنجه ات را بکش کله پنیری!

"همه می گفتند من را این جا و آن جا دیده اند که فلان کار را می کنم. اما خودم یادم نمی آمد! خیلی زود فهمیدم چی به چی است. یک جرونیموی دیگر، درست شکل من، دوره افتاده بود و خودش را جای من زده بود. بد تر از همه «روزنامه ام» را از چنگم درآورده بود. باید کاری می کردم."

جرونیمو استیلتن



نظرات


برای ثبت نظر ابتدا وارد سیستم شوید

شاید دوست داشته باشید

فروشندگان اين كتاب

عبارت امنیتی