سرود سلیمان
" میلكمن به همراه نزدیكترین دوست زندگیاش، گیتار تصمیم به ربودن ساك برزنتی سبزرنگی میگیرد كه به گمان پدرش، حاوی طلاهای به جا مانده از نیای اوست. اما پس از چندی میلكمن در مییابد كه ساك در خانهی «پیلات» از سقف آویخته شده و استخوانهای مردی را در بر دارد كه همسر عمهاش، «پای لت»، بوده است. در این راستا گیتار، یاردیرینهی میلكمن، به عضویت انجمن هفت روز در میآید. هدف این انجمن كشتن یك سفید پوست در برابر هر سیاه پوستی است كه به دست سفید پوستان كشته شود. (خواه آن سفید پوست قاتل باشد یا نباشد). گیتار برای پیشبرد اهداف خویش در انجمن به پول نیاز دارد و میلكمن نیز به تجربه و ابتكار گیتار نیاز دارد. در این میان گیتار تصور میكند كه میلكمن، طلاها را باز یافته، اما سهم او از آنها را نداده است. از این رو میلكمن را آماج شكار انجمن هفت روز قرار میدهد. رمان با صحنهی رو در رویی دو یار دیرین با یك دیگر و مرگ ناخواستهی پایلت، با شلیك گیتار پایان میپذیرد. رمان حاضر به شیوهی رئالیسم جادویی، بازتابدهندهی غم غربت گروهی از سیاهان آمریكا- آفریقایی در مناطق سیاه پوست نشین جنوب ایالات متحده است."؛