خدا به کودک کمک کند

«باشکوه... موریسون نویسنده فوق العاده قدرتمند باقی می ماند که دقت و ادب و نزاکت را بدون توجه به داستانی که میگوید فرماندهی میکند.»گاردین(لندن) تونی موریسون در آخرین رمانش، سوال سختی را مطرح می کند: با گناهان یک کودک چه کنیم هنگامی که آن ها توسط نیرویی که کودک در مقابلش ناتوان بوده بوجود آمده اند؟ درد و رنج دوران کودکی چگونه می­تواند زندگی دوران بزرگسالی را شکل دهد یا بدشکل سازد. رمانی زیبا و لایق تحسین، که بُعد جدیدی به آثار بی­نظیر تونی موریسون می­بخشد. موریسون یک نویسنده ی قدرتمند است که توجه را بدون نگاه به جهت داستان جلب می کند. در خدا به کودک کمک کند یک داستان از کودکی تا بلوغ یک زن با پیشرفت ذهنی متفاوت را داریم. برنده ى جایزه ى نوبل ١٩٩٣ به ایجاد زیبایی از خشم و توصیف زخم های شخصیت هایش ادامه می دهد..... این رمان حامل خشم و اندوه به اندازه یک عمر است، که در ماهیت شخصیت هایش چکانده شده و با چنگ و دندان به آنان چسبیده است. «منظورم اینه که من نباید بهش اعتماد میکردم.من سفره ی دلم را پیشش بازکردم؛اون هیچ چیزی در مورد خودش به من نگفت.من حرف میزدم اون گوش میکرد.بعد هم ازم جدا شد،بدون یک کلمه دستم انداخت.دقیقا همون طوری که سوفیا هاکسلی باهام قطع رابطه کرد.هیج کدوم مون حرفی از ازدواج نزدیم.اما من واقعا فکر کردم مرد خودم رو پیدا کردم.تو اون زن نیستی آخرین چیزی بود که انتظارش رو داشتم.»
6 /10
6

خدا به کودک کمک کند

«باشکوه... موریسون نویسنده فوق العاده قدرتمند باقی می ماند که دقت و ادب و نزاکت را بدون توجه به داستانی که میگوید فرماندهی میکند.»گاردین(لندن) تونی موریسون در آخرین رمانش، سوال سختی را مطرح می کند: با گناهان یک کودک چه کنیم هنگامی که آن ها توسط نیرویی که کودک در مقابلش ناتوان بوده بوجود آمده اند؟ درد و رنج دوران کودکی چگونه می­تواند زندگی دوران بزرگسالی را شکل دهد یا بدشکل سازد. رمانی زیبا و لایق تحسین، که بُعد جدیدی به آثار بی­نظیر تونی موریسون می­بخشد. موریسون یک نویسنده ی قدرتمند است که توجه را بدون نگاه به جهت داستان جلب می کند. در خدا به کودک کمک کند یک داستان از کودکی تا بلوغ یک زن با پیشرفت ذهنی متفاوت را داریم. برنده ى جایزه ى نوبل ١٩٩٣ به ایجاد زیبایی از خشم و توصیف زخم های شخصیت هایش ادامه می دهد..... این رمان حامل خشم و اندوه به اندازه یک عمر است، که در ماهیت شخصیت هایش چکانده شده و با چنگ و دندان به آنان چسبیده است. «منظورم اینه که من نباید بهش اعتماد میکردم.من سفره ی دلم را پیشش بازکردم؛اون هیچ چیزی در مورد خودش به من نگفت.من حرف میزدم اون گوش میکرد.بعد هم ازم جدا شد،بدون یک کلمه دستم انداخت.دقیقا همون طوری که سوفیا هاکسلی باهام قطع رابطه کرد.هیج کدوم مون حرفی از ازدواج نزدیم.اما من واقعا فکر کردم مرد خودم رو پیدا کردم.تو اون زن نیستی آخرین چیزی بود که انتظارش رو داشتم.»

تونی موریسون



نظرات


برای ثبت نظر ابتدا وارد سیستم شوید

شاید دوست داشته باشید

فروشندگان اين كتاب

   

     
 
عبارت امنیتی