کلاه گیس
نمایشنامهی حاضر، داستان زنی است که به شیوهی تکگویی و با وراجیهای احمقانه، از خود سخن میگوید و بر بیاعتقادی و تناقضی که زندگی خانوادگی او را تشکیل داده است، تأکید میکند. او در یک گفتگوی تلفنی با مادر خود، از غمهای درونیاش سخن میگوید و من درونی خود را به نمایش میگذارد.